جدول جو
جدول جو

معنی ام عریض - جستجوی لغت در جدول جو

ام عریض(اُمْ مِ عَ)
کفتار. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُمْ مُلْ فَ)
انصاری. دختر جابر یا انس یا خالد یا ابوالعسکر از زنان صحابی و بقولی از زنان رسول اکرم بوده است. رجوع به ریحانه الادب ج 6 ص 224 و الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 247 شود
دختر خالد بن حبیس بن لوذان خزرجی. از زنان صحابی بوده. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 247 شود
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عَ)
تصغیرگونه ای از أدمه، بقول ابی القاسم محمود بن عمر، نام کوهی است و بقولی دیگر کوهی است بین قلهی و تقتد در حجاز. (معجم البلدان).
زن شهید اول محمد بن مکی. درگذشته به سال 786 ه. ق. و زنی فقیه و عابد و پرهیزکار بوده است. (از ریحانه الادب ج 6 ص 228)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عَ)
اسبیدباجه. (المرصع). رجوع به اسپیدباج و اسپیدبا و اسفیدباج شود
لغت نامه دهخدا
(اُ م مِ بَ)
زاغ. (از لسان العرب) (منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
(اُ م مِ بَ)
مارمولک. (دزی ج 1). سوسمار. (دزی ج 1)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ دَ)
زمین بی گیاه. (از مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء) (از المرصع). زمین قحطزده. (منتهی الارب). زمین مجدبه. (از المنجد) (از اقرب الموارد). زمین لم یزرع. (از المرصع).
لغت نامه دهخدا
(اَ عَ / عُ)
صحابی است. از مردم خیبر. مفهوم صحابی یکی از مفاهیم کلیدی در علم حدیث است، چراکه بسیاری از احادیث پیامبر از طریق صحابه نقل شده اند. شناخت دقیق صحابه به ما کمک می کند تا درک عمیق تری از منابع دینی و تحولات اجتماعی صدر اسلام داشته باشیم. آنان حافظان زنده سنت و قرآن بودند صحابه نقشی کلیدی در تدوین و تبیین تعالیم اسلامی داشتند..
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عُ وَ)
جانور کوچک سبزرنگی است که سری بزرگ و چهارپر و دمی دراز دارد و همین که انسان را ببیند بر دمش می ایستد و پرش را می گشاید و پرواز نمی کند. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عُ وَ)
کفتار. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ قُ رَ)
ماده گاو وحشی. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ طَ)
وسط راه و قسمت بزرگ و واضح آن. (از المرصع). شارع عام. شاهراه. راه بزرگ. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ طُرْ رَ)
کفتار. (از المرصع) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ترجمه فارسی قاموس)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عُ بَ)
دشت خالی ویران یا بیابان که باران نرسیده باشد آن را. (منتهی الارب). زمین خالی و بیابان. (از المرصع). فلات. (از تاج العروس).
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عُ بَ)
نام دو تن از زنان صحابی بوده. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 257 شود، دیگ، مرغ خانگی. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عَ)
کفتار. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عِ یَ)
کفتار ماده. (منتهی الارب). و رجوع به ام عنثل و ام خیثل شود
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُلْ هََ ثَ)
انصاری. از زنان صحابی است. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 259 شود، دیگ. (از المرصع) (از مهذب الاسماء). در مهذب الاسماء ام العیال با الف و لام است
نسیبه انصاری. دختر حارث یا کعب از زنان صحابی و در بعضی از غزوات با رسول اکرم همراه بوده است. و رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 259 شود
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عَ طی یَ)
آسیاب. (از المرصع).
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عَ)
فاطمه دختر اسد بن هاشم بن عبد مناف فرشی هاشمی مادر امیرالمؤمنین علی (ع) و سه برادر وی طالب و عقیل و جعفر بود و در مکه قبول اسلام و سپس به مدینه مهاجرت کرد و در قبرستان بقیع مدفون گردید. (از ریحانه الادب ج 6 ص 227). و رجوع بهمین کتاب و الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 260 و تذکرهالخواتین ص 44 و خیرات حسان ج 1 ص 53 شود
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ عِ یَ)
کژدم. (از المرصع) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). کنیۀ عقرب است. (از المنجد) ، خرگوش. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(هََ عَ)
دو چیز که دارای پهنای برابر باشند: دو پارچۀ هم عرض، برابر. مساوی
لغت نامه دهخدا
تصویری از ام عریط
تصویر ام عریط
کژدم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم عرض
تصویر کم عرض
تسک هم آوای اسب (گویش ایلامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ام عویف
تصویر ام عویف
مورچه گیر از جانوران
فرهنگ لغت هوشیار